مهدی جونمهدی جون، تا این لحظه: 4 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

دلنوشته های مامانی

تولد بابا محمد و خنچه شام چهارشنبه سوری

سلام عشق مامانی خوبی عزیزم میدونم خیلی خوبی 🤩 دیشب تولد بابایی بود و چون اولین سالی بود که من و بابایی زندگی مشترکمون را شروع کرده بودیم رسم این جوری هست که خانواده عروس شام میفرستن ما دوتاشم انداختیم یه جا و خیلی عالی شد. اینم عکساش :   ...
25 اسفند 1397

خرید عروسک

سلام گلم . دیروز رفتیم با بابایی برات عروسک خریدیم دوتا خرس خوشگل نتونستم چیز دیگه ای را انتخاب کنم چون نمیدونیم که دختری یا پسر . ولی به هر حالی اون عروسکهایی که برای دختر خانمها و آقا پسر ها میشه استفاده کرد را انتخاب کردیم . عکساشم هم قول میدم برات بذارم اینجا . این روزها هم داریم آماده میشیم برای عید نوروز و من اونروز کل خونه را با کمک آناجون ( مامان خودم) و محدثه تمیز کردیم و چیزهای جزئی موند. فدات بشم . به امید روزهای خوب
13 اسفند 1397

آرزو برای داشتن تو

سلام خوبی عزیزم نمیدونم این روزها برای داشتن تو بی قراری میکنم راستش خیلی لحظه شماری میکنم عزیزم نمیدونم چرا این جوری شدم 😍😍😘 ولی مجبورم سه ماه هم صبر کنیم . چون هم به سلامت دندون هام برسم هم قبلا مکمل و ویتامین مصرف کنم هم یه سری آزمایش های ضروری قبل از بارداری بدم وای چه قدر سخته چه جوری صبر کنم وای کاش زودی تموم بشه 🙁. خیلی دلم میخاد ببینم دختری یا پسری چه شکلی میشی ....😍❤️ البته دختر و پسر فرق نداره سالم بودن مهمه😍  
2 اسفند 1397
1